چرا تلاش میشود ایران از موضوعات اصلی غافل شود؟/ یادداشت شعبانی
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۹۳۶۸۷
علی شعبانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی به این سوال پاسخ داد که چرا تلاش میشود تا مردم و مسئولان ایران از موضوعات اصلی غافل شوند و به موضوعات فرعی و غیرمهم بپردازند؟ - اخبار سیاسی -
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، علی شعبانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: در فرمایشات رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با بسیجیان (شنبه 5 آذر) نکات حکمت آمیز زیادی وجود داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از آنکه دو ماه کشور و توان اصلی نظام، قوای سه گانه، نیروهای انتظامی و امنیتی و بسیج و حتی عموم مردم درگیر ناارامی ها و اغتشاشات تعداد معدودی (به قول رهبر انقلاب غافل یا جاهل و یا مزدور) مصروف شد و نگاه ها و فعالیتها را به این موضوع سوق داد و تمامی ظرفیتهای خودی و غیرخودی به موضوع دلایل این رخداد و عوامل آن معطوف گشت ، رهبری انقلاب به درستی هشدار دادند که میدان نبرد انقلاب اسلامی را نباید محدود به مقابله با تعداد محدودی از عناصر اغتشاشگر نمود. جهت گیری قوای سه گانه و نیروهای مسلح و نهادها و سازمانها به سمت این موضوع خاص، ممکن است موجبات غفلت از میدان نبرد اصلی شود.
یادداشت| چرا رهبر انقلاب بر ترس غرب از الگوی پیشرفت ایران تأکید کردند؟
در مورد دلایل اهمیت توجه به این تذکر رهبر انقلاب به چند نکته اشاره می شود:
1- باید توجه شود که اساسا ایجاد این میدانهای فرعی از سوی دشمن برای تفوق بر عرصه های مهمتر و اصلیتر است. آنها بدنبال این هستند تا با فشار در یک خاکریز فرعی، دژهای اصلی نظام اسلامی را هدف قرار دهند. آنها خود بارها در رسانه هایشان اذعان کرده اند که فوت مهسا امینی و یا حجاب و ... بهانه است و آنها اهداف دیگری از جمله تجزیه ایران را دنبال می کنند.
2- هدف دوم از ایجاد این صحنه های فرعی توسط عوامل مزدور یا جاهل و و یا غافل آن است که با فشار در این کارزارهای فرعی ، در عرصه های اصلی امتیاز بگیرند. هم مقامات آمریکایی و هم اروپایی به شدت از این روش طی دو ماهه اخیر استفاده نمودند و تلاش فراوانی داشتند تا آتش اغتشاشات شعله ور است حداکثر فشار را بر ایران اعمال کنند و حتی رؤسای آمریکا و فرانسه و آلمان و ... هم شخصا وارد این معرکه شدند.
3- مهمترین عوامل ایجاد جبهه های فرعی آن است که حتی برای یکی دو ماه بتوانند روند فعالیتهای مؤثر دولت سیزدهم در حوزه های اقتصادی و روابط خارجی را تحت تأثیر قرار دهند و با این روش سرعت رشد اقتصادی را در ایران عزیز کُند نمایند . احساس دشمنان نظام اعم از معارضین و امریکایی ها و اعوان وانصارشان این بود که دولت جدید در مسیر حل مشکلات اقتصادی است و لذا با خلق این بحرانها در صدد ایجاد مانع در این مسیر برآمدهاند.
4- برای تمام کسانی که در عرصه فکر و اندیشه و خطابه و ... هستند ، تمرکز بر مسئله فرعی و غفلت از مسائل اصلی کشور و جهان و غفلت از میدانهای اصلی، طبعا فرصت تنفسی برای استکبار جهانی به سرکردگی امریکای خائن و جنایتکار پدید می آورد تا با آسودگی بیشتر در سایر جبهه ها هم به ایران عزیز و هم به سایر ملتهای مستقل هجمه بیشتری بیاورد.
5- فراموش شدن دشمنان اصلی از دیگر اهداف معارضین و معاندین در ایجاد اغتشاشات اخیر بوده است . مسئله ای که آمریکایی ها بارها در سطح جهان به این روش متوسل شده اند و با خلق مترسک هایی به دنبال حفظ خود و رژیم صهیونیستی بوده اند . در همین زمینه رهبر انقلاب پس از خلق داعش توسط آمریکایی ها فرمودند:
(این جریان تکفیر) را دشمن بهصورت مشکل دستساز وارد دنیاى اسلام کرده است و ناچاریم به آن بپردازیم، لکن مسئلهى اصلى، مسئلهى رژیم صهیونیستى است؛ مسئلهى اصلى، مسئلهى قدس است؛ مسئلهى اصلى، مسئلهى قبلهى اوّل مسلمین، مسجدالاقصى است؛ اینها مسائل اصلى است.4/9/1393
6- جابجا شدن مسائل اصلی با مسائل فرعی تبعات خانمان سوز دیگری نیز دارد . از مهمترین تبعات آن می توان به «جابجا شدن جای دوست و دشمن» و « مشوه شدن چهره حق» و «جابجایی حق و باطل» نام برد. تاریخ هرگز فراموش نمیکند که وقتی در جنگ صفین، معاویه با تزویر قرآنها را بر نیزه کرد و مسئله اصلی مردم به جای تبعیت از قرآن ناطق یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام به موضوعی فرعی (قرانهایی که بر نیزه فریب و نیرنگ آویخته شد) معطوف گردید ، قدرت جبهه حق زایل شد و معاویه که مظهر دشمنی با قرآن بود با چند ورق قرآن بر مظهر عدالت و دین و تقوا (به حسب ظاهر) چیره شد.
7- سوال مهم و اساسی اینجاست وقتی دشمن توانست موضوعات فرعی را به موضوعات اصلی مبدل کند چه اتفاقاتی خواهد افتاد:
- در برخی دانشگاه های ما به جای تولید علم و دانش و به جای کمک به اقتصاد دانش بنیان و به جای مطالبه کرسی های آزاد اندیشی و نهایتا پیشرفت علمی کشور، چند هفته کلاسها تعطیل و مطالبه عده ای از فرزندانمان سخیف و از جنس « مختلط شدن سلف دانشجویان پسر و دختر » ویا برخی ناسزاهای غیر قابل بیان میشود.
- مطالبه برخی از جامعه زنان ما به جای تسهیلات بیشتر برای حفظ حرمت و حیای زنان در جامعه و محیط کار، میشود مطالبه بیحجابی و عدم امنیت اخلاقی برای خودشان
- برخی عوامل در آنسوی مرز با ایجاد ناامنی و التهاب و سرایت آن به برخی مرزنشینانمان نعمت ارزشمند و ناشناخته امنیت را که به برکت خون شهیدان در مرزها و فراتر از مرزها بدست آمده با ناامنی و آشوب معاوضه می کنندو به جای درخواست حل مشکلات اقتصادی و اتحاد و یکپارچگی در مقابل دشمنانی که در نزدیکی مرزها به کمین نشستهاند، مطالباتشان به دست عوامل گروهکی می افتد.
- گروهی جوان و نوجوان ما متأثر از فضای مجازی به جای مطالبه عدالت و اشتغال و مبارزه با فساد، تسلیم خواستههای هیجانی شده و تمنایشان میشود آتش زدن به اموال مردم و تیغ زدن بر ابدان پاک هموطنان
8- وقتی در تشخیص موضوعات اصلی و فرعی دقت نشود در چاله فروع میافتیم و دستمان از پرداختن به اصول باز میماند و حتی عنصر وفادار و متدین را نیز دچار غفلت میکند و در بزنگاهها با تشخیص غلط از مسیر حق فاصله میگیرد. به یاد بیاوریم طِرِمّاح بن عَدِیّ را. او را از نوادگان حاتم طائی معرفی کردهاند، برادر دو شهید بود که در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام در جمل و صفین به شهادت رسیدند و طرمّاح نیز قبل از واقعه صفین در مقابل معاویه رجزخوانی مشهوری در دفاع از حضرت علی علیه اسلام داشت. طرماح از هواداران و محبین و شیفتگان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود که در روزهای منجر به واقعه عاشورا در کوفه مشغول خرید آذوقه و کالا برای خانواده و قبیلهاش بود. او به هر ترتیب توانسته بود از کوفه (که تحت محاصره نظامیان عمر سعد بود) خارج شده و خود را در عذیب الهجانات (همانجایی که حر و لشگریانش امام را تحت محاصره داشتند) به حضرت سیدالشهدا برساند. طرماح با دیدن امام اشعار زیبایی در مدح حضرت سرود.
طرماح و دوستانش گزارشی از وضع کوفه به حضرت دادند و جمله معروف در تاریخ کربلا را همینها گفتند که: قلب مردم کوفه با شماست اما شمشیرهایشان فردا علیه شما خواهد بود. طرماح پیشنهاد کرد تا حضرت و همراهانش به محل سکونت قبیله خود که گویا در حصار کوهی قرار دارد و امکان نفوذ به آن نیست بروند و وعده داد که در آنجا بیست هزار نیروی رزمنده به شما ملحق خواهند شد. امام برای طرماح دعا کردند و طرماح نیز گفت که من آذوقهای که برای خاندانم تهیه کردهام را نزد آنها میبرم و به نزد شما بازخواهم گشت. امام در جواب فرمود اگر میخواهی به ما ملحق شوی عجله کن «إن کنت فاعلاً، فعجّل رحمک الله». طرماح اولویت را اشتباه تشخیص داد و رفت و آذوقه را به قبیلهاش تحویل داد و وصیتنامهای نوشت و به کربلا بازگشت اما زمانی به کربلا رسید که خبر شهادت مظلومانه حضرت و اصحاب و فرزندانش را به او دادند و حسرت یاری فرزند رسول خدا بر دلش ماند و عدم تشخیص اولویت او را از سعادت ابدی محروم ساخت.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: اغتشاشات 1401 اغتشاشات 1401 موضوعات اصلی رهبر انقلاب مسئله ى
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۹۳۶۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وارونگی قضا و غذا در غزه
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، متن یادداشت به شرح زیر است: خارج از تفاوت طبیعی نوع نگاهها، بر این باورم که پنهانکردن ناتوانی و شرمِ قلمها در نقل حکایت پر از آبِ چشم غزه، بسیار مشکل است.
بیان و نگارش ظلم عریان و کشتن بیرحمانهی انسانهای هراسان، بیگناه، و درمانده در چنبرهی نامعادلات جهانی و بیتدبیریهای تاریخی و اسیر چرخهی تکراری و بیسرانجام کُنشهای خُرد و واکنشهای تُند حرث و نسل بر باد ده، دهانی به پهنای فلک و دَواتی به گُنجای اقیانوسها میطلبد. این نوشته در پی نگاهی تحلیلی یا بیان نوعی نگاه به هر آنچه تاکنون بر باریکهای تاریک در خاورمیانه رفته نیست، زیرا شواهد حکایت از نمودارشدن کامل پیدا و پنهانِ چرایی شروع و نیز پایانِ برگشتناپذیر آن ندارد.
چرایی تولد این یادداشت در روزهای اخیر برخی تصاویر از غزه منتشر شد که خبرگزاریها (درست یا نادرست از نظر نامگذاری) آنها را «تصاویر آخرالزمانی» نامیدند. براستی دیدن این تصاویر بیشتر به خواب و رؤیا شبیه است تا واقعیتی در بیداری، و در درون انسان جز طنین متوالی چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ ایجاد نمیکند.
بخشی از شعر «پیغام» شاملو را به یاد میآورم؛ «همه رؤیایم این است شاید این رؤیا اخطاری باشد شاید این رؤیا میگوید کفارهی نادانیِ ما چندان سنگین است که به جبرانش دیری باید هر زمان منتظرِ فاجعهیی دیگر باشیم من نمیدانم تعبیرش چیست یا اشارت به چه دارد، اما همهی زندگی من شده این وحشت این کابوس این تکرار»
یکی از این تصاویر که این نیمنوشت را پدید آورد، پرتاب بستههای غذایی توسط هواپیما در آسمان غمزدهی غزه بود. چترهای غذا از آسمان فرود میآیند و تیرِ قضا در زمین درجسم و جان مینشیند، گویی همهچیز حتی جایگاه مفاهیم متعارف همچون بخت و اقبال ساکنان این دیار دچار وارونگی شده است.
همیشه قضا و قَدَر را آسمانی و تلاش برای غذا و معیشت را زمینی دانستهاند. زمانی حافظ قضا را حکم آسمانی و غیرقابل تغییر میدانست؛ «قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد» و«که حکم آسمان است این اگر سازی و گر سوزی» یا سعدی پیش از او گفت؛ «با قضای آسمانی برنتابد جهد مَرد» .
بستههای سرگردان غذا در فضا و خیمههای سفید زمین و سیل انسانهای گرسنه و تصور این واقعیت تلخ که بازیگران مهم ایجاد و تشدید فلاکت در زمین همان یاوران آسمانیاند، ناخودآگاه ذهن را به سوی صحنهی دام و دانه میکشاند و بازهم طنین چرا؟! محمود درویش در صفحهی ۶۸ کتاب «یادداشتهای غمانگیز روزانه» مینویسد: «از همه خطرناکتر این است که وطن، زیر بار اشغال بیگانه، به قرصی نان بَدَل شود و بدتر از همه آنکه شهروندان، زیر سیطرهی اشغال، در این خفقان نظامی و سیاسی، به گرسنگی کشیده شوند.»
یادداشت را با بیتی و سلامی تمام کنم؛ بیت از صائب تبریزی: قضا چون سایه از دنبالهی اعمال میآید گناه لغزش خود را چرا کس بر قضا بندد؟ و سلام باز هم از محمود درویش؛ آوارهی روستای «البروه» در شرق «عکا»: «سلام بر سرزمینی که برای صلح آفریده شد و هیچ روزی صلح را به خود ندید»